جدیدترین های نوروفیدبک و درمان های نوین علوم شناختی آزارا

مرکز نوروفیدبک و علوم شناختی آزارا

نوروفیدبک ، بیوفیدبک ، معرفی مراکز برتر ، دستاورهای علوم شناختی

مکان تبلیغات شما

امکانات وب

پر مخاطب ها

    عضویت

    نام کاربري :
    رمز عبور :

    واژه ” عقب افتادگی ” پیشرفت آموزشی را به سن زمانی کودک مربوط می سازد و از این رو سطح پیشرفت تحصیلی کودک را با اکثریت همسالان او مقایسه می کند ؛ کم آموزی یا کم کاری ، به ظرفیت فردی دانش آموز مربوط می شود. در مورد اول ؛ هنجار گروهی به عنوان معیار عمل می کند ، و در مورد دوم ؛ توانایی یادگیری هر کودک خاص مورد بحث قرار می گیرد .

    در سال های اخیر ؛ به نیاز های کودکانی که از نظر آموزشی عقب افتاده یا کند آموز بوده اند ، یا هر دوی این مشکلات را داشته اند ، توجه قابل ملاحظه ای شده است . گرچه همچنان آنچه برای براورده ساختن نیاز های این کودکان لازم است ، نا کافی است ، دست کم این نیاز ها به خوبی  شناخته شده اند . اما در مورد کم آموزی ؛ وضعیت اصلا اینگونه نیست . هنوز نیز پدر یا مادر یا حتی معلمان بیشتر مواقع چنین تصور می کنند که اگر کودکی در مدرسه بد عمل کند ، باید یا کودن باشد یا تنبل ، یا آنکه احتمالا هر دو ویژگی را داشته باشد . آنها در این سرزنش خود ، کلاسهای بزرگ و معلمان بی تجربه را نیز ، دخیل می شمارند.

    برای مطالعه بیشتر:

    ارتقای مهارتهای کلی و تحصیلی کودک

    نکاتی برای کمک به کودکان با ناتوانی های یادگیری

    اینکه ممکن است کودکان باهوش یا بسیار هوشمند ، در کار مدرسه شان به حد توان بالقوه خود نرسند یا حتی در سطح اکثریت گروه سنی خودشان نیز عمل نکنند ، علی رغم شواهد موجود ، کمتر مورد قبول واقع شده است . (پرینگل ، 1970 )

    از کودکان تیز هوش استثنایی ، معمولا نمی توان انتظار داشت که در سطحی متناسب با سن عقلی شان عمل کنند . نخست ، بخاطر اینکه ، بعید است آن ها تا مرحله ای به این حد پیشرفته آموزش دیده باشند . دلیل دیگر این است که روشن است آموزش مناسب برای دانش آموزان متوسط پانزده ساله از نظر کیفی و کمی به هیچ وجه برای کودک ده ساله ای که سن عقلی پانزده ساله را دارد ، مناسب نیست .

    به علاوه ، برای اکثر کودکان دارای استعدادی استثنایی ، نظیر کودکان نابغه در ریاضی ، معیار های متداول پیشرفت ، اصولا قابل کاربرد نیستند . با این حال ؛ در بریتانیا آموزش کودکان توانا به طور کلی ، و نیاز های کودکان توانا و کم کار به خصوص تا کنون تنها توجه محدودی را به خود جلب کرده است .

    علت های مشکلات آموزشی

    به دلیل رابطه ی تنگاتنگ میان عاطفه و یادگیری ، عدم موفقیت تحصیلی ،اغلب با مشکلات رفتاری متفاوتی همراه است . چون اساس هر نوع یادگیری در خانواده و در اولین سال های زندگی کودک پی ریزی می شود ، در بسیاری از موارد ، احتمال زیادی وجود دارد که ریشه ی مشکلات آموزشی را نیز بتوان در آن دوران پیدا کرد .

    مطالعه ملی رشد کودکان بار دیگر نتایج حاصل را تایید کرده است . برای نمونه ، در هفت سالگی ، در بین کودکانی که ضعف خواندن داشتند ، میزان ناسازگاری چهار برابر سایر کودکان در رسته ی هم دوره آن ها بود . تا سن هفت سالگی ، کودکان به قدر کافی در مدرسه بوده اند تا بتوان آن ها را برای عقب ماندگی در خواندن مورد سنجش دقیق قرار داد ؛ اما نه آن قدر زیاد که این مشکلات آن ها ، به جز در مواردی اندک به ناسازگاری منجر شود ؛ به خصوص با توجه به اینکه اکثر مدارس آمادگی به کودکان کند آموز ” برچسب ” نمی زنند یا آن ها را به نحوی جریمه نمی کنند . این مورد قویأ حاکی از آن است که ناسازگاری در اکثر موارد ، علت یا حداقل دستاورد عقب ماندگی است نه اینکه حاصل آن باشد . ( دیوی و دیگران ، 1972 )

    نگرش های پدر و مادر نسبت به کودک ، و به پیشرفت به طور کلی و به موفقیت تحصیلی به صورت ویژه ، و همین طور سطح آموزشی و میزان انگیزش فرهنگی که آن ها در سال های پیش از دبستان و پس از ان برای کودک فراهم کرده اند ، سهم بسزایی ایفا می کند . شخصیت خود کودک و نحوه ی تعامل او با تمامی تأثیرات محیطی ، آمادگی ، انطباق پذیری و پاسخ دهی اش را نسبت به موقعیت مدرسه مشخص می سازد .

    این موارد می توانند به نوبه ی خود ، برای نیاز های خاص کودک رضایت بخش یا زیان بار باشند . اگر او خوش اقبال باشد آنچه تا کنون خانواده به او ارزانی داشته ، پرورش و تکامل می یابد و بدین تربیت دامنه ی روابط عاطفی و همین طور افق های فکریش گسترده می شود . در بدترین شرایط ، به دلیل روش تدریس کسل کننده روابط فردی ناموفق ، یا تلفیقی از این دو ، امکان دارد کنجکاوی و لذت یادگیری کودک از بین برود .

    معلمی که نقش خود را ، از القای مهارت ها و ارائه ی اطلاعات ، گسترده تر می شمارد ، از جایگاه مؤثری برخوردار است . او می تواند تا حدی پیامد های پیشینه ی نا مطلوب فرهنگی و عاطفی خانواده را از بین ببرد یا حداقل آن را جبران کند ؛ او می تواند کنجکاوی کودک را دوباره برانگیزد ، انرژی های عاطفی اش را با تحسین و قدر دانی به جنبش درآورد و محرومیت عاطفی او را با محبت کردن جبران کند ، اگرچه محبت او ، نسبت به عشق پدر و مادر ، کمتر صمیمی و ” منحصر به فرد ” باشد . البته ؛ هرچه کلاس بزرگتر و محرومیت کودکان بیشتر باشد ، معلم کمتر می تواند وقت و توجه لازم را به هر فرد دانش آموز عرضه کند . در بیشتر موارد ، به مداخله واداشتن پدر و مادر تأثیر گذاری برنگرش های آن ها تیز ضروری خواهد .

    منبع  : کودک و نوجوان-مفهوم کم آموزی در کودکان

     

    Mahsa
    دوشنبه 26 خرداد 1399 - 21:59
    بازدید : 414

    6روش برای اینکه بچه های شما در مورد مدرسه هیجان زده نگه داشته شوند.
    این یک واقعیت است: بچه هایی که در مورد یادگیری هیجان زده می شوند، در مدرسه و در زندگی بهتر عمل می کنند. یکی از بهترین هدایایی که ما می توانیم به بچه هایمان دهیم، این است که آن ها را در مورد همه ی آنچه که مدرسه ارائه می دهد، مشتاق کنیم.

    به یاد داشته باشید: هر کودک برای یادگیری متولد می شود. در مورد همه چیزهایی که نوزاد در چند سال اول می آموزد فکر کنید:

    چگونه نیازهای آدم بزرگ ها را برآورده کند؛ چگونه راه رفتن و صحبت کردن، لبخند زدن و اخم کردن؛ خواب شب و بازی در طول روز را انجام دهد. چگونه دست بزند و بازی کند، خود را تغذیه کند، و هر دو این ها را با دیگران انجام دهد. زمانی که کودک 4 یا 5 ساله باشد، بیشتر آنها رنگ ها و اعداد را می دانند، اینکه چگونه سه چرخه سواری کند و چگونه اسباب بازی های پیچیده را دستکاری کند و با افراد به همان اندازه پیچیده سروکله بزند. اگر بیش از یک زبان در خانه استفاده شود، کودکان زیر 10 سال می توانند یاد بگیرند که همه آنها را مانند زبان مادری صحبت کنند.

    برای یک کودک، هر روز تعداد زیادی از چیزهای جدید پر می شود و او از آن ها یاد می گیرد. چه تنها باشد و چه با او بد رفتار شود، هر روز او با یادگیری پر شده است. هر روز او با شادی در مورد موفقیت های جدید طی می شود. کودک کوچکی که مصمم است در مورد کاری موفق شود  را ببینید و برایتان درسی است که تسلیم نشوید. ما والدین نیاز نیست به بچه ها یاد دهیم که عاشق یادگرفتن  شوند. ما فقط باید مطمئن شویم که عشق به یادگیری در آن ها له نشود.

    چگونه عشق به یادگیری را زنده نگه داریم:

    خودتان را دوست داشته باشید: همانند چیزهای دیگر، عشق به یادگیری نیز چیزی است که بچه های ما با هوایی که در خانه نفس می کشند، آن را یاد می گیرند. اگر دوست دارید چیزهای جدید یاد بگیرید، اگر دوست دارید مشکلات را حل کنید، اگر دوست دارید مهارت های خود را تمرین کنید تا زمانی که در آن حرفه ای شوید، بچه های شما نیز همانطور خواهند بود.
    شور و شوق شما برای گسترش دانش خود و مواجه با چالش ها مسری است. در مورد اکتشافات جدید مشتاق باشید. وقتی که چیزی را که دشوار است انجام می دهید، داستانهایی را در مورد آن به اشتراک بگذارید. اجازه دهید بچه های شما  تلاش های تان برای تعمیر یا ایجاد چیزی و احساس رضایت شما هنگام دستیابی به آن را ببینند.

    زمانی را با بچه های خود صرف کشف چیزهای جدید کنید: بچه ها به طور طبیعی کنجکاو هستند. این کنجکاوی را از طریق کنجکاوی خودتان پرورش دهید. در مورد چگونگی کارها با صدای بلند صحبت کنید. سوالات بچه ها را به طور جدی در نظر بگیرید.
    سوالات خود را با گرفتن اطلاعات از اینترنت و جستجوی آن در کتاب ها پاسخ دهید. برنامه های طبیعت و علم را با هم ببینید و درباره آنچه که از آن ها آموخته اید صحبت کنید.

    آزمایش های ساده در خانه انجام دهید. اینترنت پر از پروژه های سرگرم کننده و تعجب آور خانگی است که  همه چیز را از چگونگی کار کردن آتشفشان تا چگونگی یادگیری شیمی از طریق پخت و پز نشان می دهد. یک یا دو ساعت ایجاد چیزها و مطالعه در کنار هم در آخر هفته ها، لذت بردن از یادگیری را زنده نگه می دارد.

    منبع  : کودک و نوجوان-ایجاد اشتیاق در بچه ها برای مدرسه رفتن

     

    Mahsa
    دوشنبه 26 خرداد 1399 - 21:10
    بازدید : 425

    بازگشت به موفقیت دوران تحصیلی: به کودکان خود بیاموزید تا احساسات خود را تعدیل کنند، برای مادرانی که ناامید شده اند.
    علی که هفته اول کلاس پنجم خود را می گذراند، با یک پروژه بزرگ به خانه آمد. معلم او از کودکان خواسته بود تا ارائه ای در رابطه با اینکه می خواهند به کدام دانشگاه بروند، داشته باشند. از آنها خواسته شده بود تا رشته، دلیل انتخاب دانشگاه مد نظر و الزامات برای رفتن به آن دانشگاه، هزینه ها و هر جزئیات دیگری که آن دانشگاه را از دیگر موراد متمایز می کند را بیان کنند. تمامی این موراد علی را تحت استرس قرار داد و زمانی که او به خانه رسید، شروع به گریه کرد.

    مادر او عصبانی بود. انگیزه های علی در 7 سالگی شامل تلاش برای خوردن تا حد انفجار در حالیکه یکجا نشسته باشد، پیروزی در مرحله ی بعدی بازی Fortnite، ساختن یک سازه ی لگوی بزرگتر از خودش و اذیت کردن برادرش در آخرین مسابقه ی کشتی بین خودش و برادرش بود. این ایده که دانستن و یا اهمیت دادن به اینکه او به کدام دانشگاه می خواهد برود، در این سن دور از درک او بود و واقعا هم این مساله دور از انتظار نیست.

    برای مطالعه بیشتر:

    درک رشد و هیجان نوجوان

    هوش هیجانی و موفقیت در عصر حاضر

    سیستم مدرسه در تلاش برای همراستایی با دیگر ملت ها، برخی از خطاهای قابل توجه را ایجاد کرده است. آنها بر نمرات استاندارد به جای خلاقیت، بر نمره ها به جای تفکر انتقادی و بر عملکرد به جای پایداری تمرکز کرده اند. نتیجه، نسلی است که در مهرات های اولیه اجتماعی کمبود دارند، از مقادیر کم فشار و استرس می ترسند، خواستار ارضا فوری نیازهایشان هستند و انتظار موفقیت فوری دارند. با این حال، بدتر از همه، پیامد آن بزرگسالان کوچکی هستند که به مانند یک جوان فرتوت عمل می کنند.

    اما این می تواند متفاوت باشد. به جای تمرکز بر انجام تکالیف در منزل، والدین بایستی توجه بیشتری به رشد عاطفی کودکان خود نشان دهند. با آموزش اینکه چگونه احساسات خود را تعدیل کنند، با محدود کردن قادری آنها، کودکان خود را با مهارت های کنترل و مدیریت خشم و کاهش اضطراب اجتماعی تجهیز می کنند و آنها را در مسیر افزایش اعتماد به نفس، عزت نفس و خوشبختی قرار می دهند.

    یکی از بهترین راهکارها برای رسیدن به این امر از رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) با استفاده از اختصار ABC PLEASE برگرفته شده است:
    تجمیع احساسات مثبت. یک نمودار احساسات گرفته شده از اینترنت می تواند برای توصیف تفاوت بین احساسات و میزان آنها بکار گرفته شود. یکی از نمونه های جالب دارای استیکرهای صورت به همراه احساساتی است که همچنین به کودکان کمک می کند تا احساسات دیگران را از صورتشان تشخیص دهند. با تشخیص احساسات، یک کودک می کتواند محدوده ی احساسی فرد را بفهمد و احساسات مثبت را از دیگران جذب کند.


    ایجاد تسلط و پیروزی. با تشویق کودکان به فعال بودن در فعالیت هایی که از آن لذت می برند، آنها می توانند به لحاظ شایستگی و اعتماد به نفس رشد کنند. برخی از این فعالیت ها عبارتند از پخت و پز، ساخت و ساز، دوختن، آواز خواندن، انجام فعالیت های هنری و ورزشی می باشد. و همچنین فعالیت هایی که شامل تعامل های چهره به چهره یا گروهی است که یادگیری اجتماعی را افزایش می دهد. اینها نا امیدی، افسردگی و احساس بی ارزش بودن را به حداقل می رساند.
    از عهده مسائل بر آمدن. یاد دادن این که چگونه وضعیت های استرس زا را قبل از اینکه رخ دهند، مدیریت کنند، می تواند آنها را قادر سازد تا ابزارهای لازم برای مدیریت مشکلات را داشته باشند. به این امر به عنوان یک تمرین قبل از بازی نگاه کنید. اگر یک کودک تمارین تنفس عمیق و آرامش یافتن قبل از اینکه اضطراب شدید را تجربه کنند، یاد بگیرند، به احتمال زیاد می توانند اضطراب شدید را حینی که رخ می دهد، مدیریت کنند. نه اینکه آنها این کار را به نحو احسنت انجام دهند، بلکه مثل نگاه به فیلم بازی بعد از اتمام آن، آنها استرس را پس از وقوع بازنگری کرده و کارهای مهارتی را بهبود می بخشند.
    رفاه فیزیکی. عادت های خود مراقبتی در اوایل زندگی اغاز می شود. این می تواند با استفاده از چکاپ های منظم، توجه به نیازهای پزشکی، ورزش دادن به بدن و دریافت استراحت کافی انجام شود. متاسفانه، بسیاری از والدین کودکان خود را ملزم به بسیاری از فعالیت های غیر ضروری می کنند که کودکان را خسته کرده و به لحاظ جسمی، رشدشان را تحت تاثیر قرار می دهد. یک بدن رو به رشد نیاز به تغذیه اضافی و استراحت برای رشد صحیح و کاهش استرس دارد.

    منبع  : کودک و نوجوان-تنظیم هیجانات کودک

     

    Mahsa
    شنبه 24 خرداد 1399 - 15:34
    بازدید : 432

    ویژگی های مربوط به ناتوانایی های یادگیری که ممکن است در یک وضعیت ساده و قابل تشخیص مخفی شده باشند

    در اغلب مواقع، معلمان اولین کسانی هستند که متوجه اختلال یادگیری کودکان می شوند.

    در برخی مواقع به راحتی می توان علائم را متوجه شد – برای مثال، کودکی که در خواندن پیشرفت ندارد.

    یا یک کودکی که با وجود تلاش هایی که انجام می دهد، نمی تواند بر اساس جدول زمانی پیشرفت کند.

    ولی علائم موجود همواره مشخص نمی باشند و اکثر کودکان به دلیل مشکل داشتن با مواردی که برای سایر کودکان آسان می باشد، خجالت می کشند و به همین دلیل سعی می کنند که مشکلاتشان را مخفی نگه دارند.

    در اینجا یک سری از نشانه های مربوط به اختلال های یادگیری غیر مشهود در کودکان بیان می شوند که در کلاس درس وجود دارند.

    استفاده نکردن کامل از توانایی ها
    در صورتی که شما متوجه شوید که یک کودک می تواند در درس هایش موفق شود، ولی موفق نمی شود

    – چه در یک درس خاص و چه در کل عملکرد مدرسه ای خودش – این وضعیت می تواند نشان دهنده یک اختلال یادگیری باشد.

    این مورد در اغلب مواقع به عنوان یک تفاوت مابین توانایی و استعداد تعریف می شود.

    در واقع یک شکافی است که بین مواردی که به نظر می رسد کودک می تواند قادر به انجام دادن آن باشد و مواردی که در واقعیت قادر به انجام دادن آن می باشد، وجود دارد.

    چند مثال در رابطه با نحوه بروز این شکاف در کلاس درس عبارتند از:
    یک دانش آموزی که مقاله های قابل توجهی می نویسد، ولی یک سری مشکلات جدی در انجام دادن تکالیف مبنایی و ساده ریاضیاتی دارد، یا بالعکس.
    یک کودکی که عملکرد فوق العاده ای در پاسخ دادن به سوالات مطرح شده در کلاس درس دارد، ولی نمی تواند در امتحان کتبی نمره مناسبی به دست بیاورد.
    یک دانش آموزش که هوش وی به صورت شخصی مشخص می باشد، ولی این هوش در کارت گزارش وی مشاهده نمی شود.

    نداشتن سخت کوشی کافی
    کودکانی که عملکردشان در مدرسه مطابق با انتظار نمی باشد، ممکن است که تنبل به نظر برسند یا اینگونه به نظر برسد که از خودشان کار نمی کشند، در حالی که ممکن است در واقعیت آنها دارای یک اختلال یادگیری باشند.

    در رابطه با افراد بالغی که در آنها اختلال یادگیری وجود دارد، قبل از تشخیص این اختلال در آنها، به آنها گفته می شد که به اندازه کافی تلاش نمی کنند.

    منبع  : کودک و نوجوان-شناخت اختلال یادگیری در کلاس درس

     

    Mahsa
    شنبه 24 خرداد 1399 - 14:24
    بازدید : 425

    با بیزاری نوجوانان از مدرسه رفتن چه کنیم؟

    آیا نوجوان شما مدام می گوید که از مدرسه رفتن متنفر است؟

    آیا در مورد معلم ها، همکلاسی ها و بی فایده بودن درس ها غر می زند؟

    آیا افرادی که در مدرسه هستند را دورو می داند، و نمی‌تواند دوست خوب پیدا کند؟ اگر اینچنین است، به عنوان والدین احساس نگرانی و خستگی دارید. شما می خواهید که به فرزند خود کمک کنید، اما هر چقدر سعی می‌کنید موفق نمی شوید.

    در مورد بیزاری نوجوانان از مدرسه نگران نباشید!
    کسانی که با نوجوانان کار کرده اند حتما می دانند که تنفر از مدرسه در این سن طبیعی است.

    با اینحال، موضوعی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. راهبردهای کاربردی بسیاری وجود دارند، که می توانید در این موقعیت استفاده کنید. در این مقاله 15 روش برای شما در این موقعیت ارائه شده اند.

    تصور نکنید نوجوان لجباز شده یا سرکشی می کند.
    از زمانی که کودکان وراد دوره نوجوانی می شوند، به دنبال خودمختاری هستند. آنها همچنین در حال شکل دهی هویت خود هستند، و در کنار همه اینها مغز و بدن به سمت تغییرات شگرف می روند.

    به همین دلیل است که رفتارهای نوجوان سرکشانه می شوند.

    اما تصور نکنید که این تنها دلیل است که نوجوان را از مدرسه رفتن متنفر می کند. اکثر اوقات، موضوعات دیگری نیز درگیر هستند، مانند احساس سرکوب شدن، مشکل با انجام تکالیف مدرسه، زورگویی از سوی بچه های دیگر، و ترس از امتحان.

    با بیزاری نوجوانان از مدرسه رفتن چه کنیم؟
    به این فکر کنید که چه عاملی باعث شده نوجوان این حس را داشته باشد؟
    این سوالات را از خود بپرسید؟

    آیا مدام به نوجوان خود غر می زنم؟
    آیا همیشه در مورد مسائل مدرسه با او صحبت می کنم؟
    آیا سرگرمی های کودک را هدر دادن وقت می دانم؟
    آیا نوجوانم را با دوستانش، خواهربرادرها یا بچه های فامیل مقایسه می کنم؟
    آیا من تاکید بیش از حد روی انجام تکالیف مدرسه داشته ام؟
    آیا بدون سوال کردن از نوجوان او را در کلاسی ثبت نام کرده ام؟
    هیچ کدام از دلایل بالا به تنهایی عامل ایجاد نفرت از مدرسه در کودک نیستند.

    اما در ترکیب با یکدیگر، احتمالا باعث اختلاف شدید بین شما و نوجوان خواهند شد. که در طول زمان، با نفرت از مدرسه متداعی می شوند.

    هنگام گوش دادن به نوجوان از تکنیک های گوش دادن فعال استفاده کنید.

    منبع  : کودک و نوجوان-با بیزاری نوجوانان از مدرسه رفتن چه کنیم؟

     

    Mahsa
    پنجشنبه 22 خرداد 1399 - 21:42
    بازدید : 408
    رفتار های ناهنجار نوجوانان و روش های پیشگیری و درمان آن ها:
     
    نوجوانان؛ بیشتر از لحاظ عاطفی برای خود مشکل ایجاد می کنند تا برای دیگران. در بین دختران و پسران، از لحاظ رغبت ها و مشکلات، در دوران نوجوانی، تفاوت های نسبتا رایجی وجود دارد. به دلیل آن که سن بلوغ دختران زودتر فرا می رسد، مشکلاتشان نسبت به پسران بیشتر می باشد. دختران بیشتر به سازگار شدن در مدرسه، خانواده و جامعه توجه بیشتر دارند ، درصورتی که مسائل مالی وبرنامه ریزی های شغلی توجه پسران به خود جلب می کند. هر دو گروه به شکل فزاینده ای با مسائل عاطفی مواجه می باشند. بزرگترین مشکل آن می باشد که فرد در کنار آمدن با مسائل دوران کودکی نیز موفق نبوده است.
     
    مقالات مرتبط:
     
    نیازهای نوجوانان
     
    مدیریت رفتارهای پرخطر نوجوانان
     
    تحقیق کامل و گسترده ای در مرکز پژوهش های فرهنگی صورت گرفته است، تحقیقی کامل در مورد مسائل و مشکلات رفتاری نوجوانان ایران در مراکز پژوهش فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تحت نظر نویسنده و با همکاری تعدادی از اساتید دانشگاه انجام گرفته است. که در مرحله ی اول این تحقیق؛ در سطح نوجوانان تهران به اتمام رسیده است، و نتایج و یافته های آن کامل چاپ شده است (1361-1359).
     
    فهرستی از مسائل و مشکلات رفتاری تقریبا 4000 نوجوان ایرانی، به ترتیب درصدی آن ها و با تفکیک جنسیت (دختر و پسر)، سن آن ها (کلاس اول، دوم و سوم راهنمایی) و منطقه ی جغرافیایی (شمال، جنوب، شرق، غرب، مرکز تهران)، گرد آوری شده است که تا حدودی مؤید طبقه بندی زیر می باشد.
     
    در این تحقیق، مسائل رفتاری نوجوانان در 9 دسته طبقه بندی شده است: مشکلات سیاسی، اجتماعی، جسمانی، جنسی، مذهبی، خانوادگی، تحصیلی و شخصیتی و عاطفی. که در زیر به بخشی از مهمترین مشکلات شخصیتی که طبق یافته های این تحقیق، مبتلا به درصد قابل ملاحظه ای از نوجوانان می باشد، اشاره می شود :
     
    عصبانیت 57 درصد ( کل ) 55 درصد ( پسران ) 59 درصد ( دختران )
    زود رنجی 56 درصد ( کل ) 51 درصد ( پسران ) 61 درصد ( دختران )
    افسردگی 53 درصد ( کل ) 46 درصد ( پسران) 60 درصد ( دختران )
    کم روئی 52 درصد ( کل ) 52 درصد ( پسران ) 52 درصد ( دختران )
    نگرانی و اضطراب 50 درصد ( کل ) 44 درصد ( پسران ) 56 درصد ( دختران )
    ترس 30 درصد ( کل ) 29 درصد ( پسرا ) 30 درصد ( دختران )
     
     
    در این قسمت تلاش بر آن است که، با توجه به طبقه بندی بالا و نتایج به دست آمده از تحقیق یاد شده، هر کدام از مشکلات نوجوانان به تفصیل مورد بررسی قرار بگیرد و در نهایت راه حل هایی عملی و امکان پذیر برای هر کدام از آن ها پیشنهاد شود.
     
    مهمترین این مشکلات عبارتند از:ترس، نگرانی، احساس حقارت، عصبانیت، ناکامی، تعارض و اضطراب. در این مقاله به چند نابهنجاری اشاره می کنیم. در مقالات بعدی نیز بیشتر صحبت خواهیم کرد.
    ترس:
     
    همه ی افراد، حتی شجاع ترین افراد هم هر از چند گاهی دچار ترس می شوند. ترس بر اثر محرک ناگهانی و شدیدی که در محیط به وجود می آید، ظاهر می شود. اکثر روان شناسان، اصطلاح ترس و اضطراب را تا حدودی مترادف می دانند، با این حال بین این دو تفاوت کلی نیز وجود دارد. معمولا؛ ترس معلول عوامل خاصی است که بر اساس این عوامل می توان ترس را به سه دسته ی کلی تقسیم بندی کرد:
     
    ترس از اشیاء، پدیده ها و حیوانات؛ مانند ترس از مار، خفاش، عقرب، سگ، طوفان، سیل، صدای مهیب، ارتفاع، آتش،دریا، هواپیما و… .
    ترسیدن از روابط اجتماعی: این ترس شامل موارد زیر می باشد:
    الف) ملاقات با مردم، همراه بودن با افراد قوی، مهم، باهوش، بسیار شوخ طبع و احتمالا اهل گوشه و کنایه زدن، ظالم و… .
     
    ب) سخنرانی در جمعی بزرگ .
     
    ج) بودن با جنس مخالف.
     
    د) شرکت کردن در جمع هایی که اکثرا شامل بزرگسالان می باشد.
    منبع  : کودک و نوجوان-رفتارهای نابهنجار در نوجوانان
     
    Mahsa
    سه شنبه 20 خرداد 1399 - 16:14
    بازدید : 426
    قبل از فکر کردن در مورد اختلالات هیجانی کودک، بهتر است از خود بپرسید: کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟ آیا هیچ گاه به شدت احساس نگرانی یا ناراحتی شدید هیجانی نکرده ام؟ به احتمال زیاد پاسخ مثبت است!
     
    همه ما این قبیل هیجان ها را تجربه کرده ایم و این تجربه ها به تنهایی دلیل کافی برای دادن این حکم نیست که نابهنجاری یا نقص در شخصیت و منش وجود دارد. کودکان نیز ترس و اضطراب-همان چالش های هیجانی طبیعی- دارند و این ترس و اضطراب تنها زمانی که شدید، مزمن،ممتد و مزاحم باشد علامتی از اختلال روانشناختی است.
     
    طی پنجاه سال گذشته، یافته های پژوهشی همگی نشان میدهند که ترس و اضطراب در کودکی امری معمول و شایع است (جرسیلد و هولمز، 1935، لاپاس ومونک، 1958، مک فارلن، آلن و هانزیک، 1954، اولندایک و کینگ، 1991، به نقل از کندال، 1389). تحقیقات قدیمی تر مثل تحقیق جرسیلد و هولمز (1935) شیوع ترس و اضطراب را به خوبی اثبات کرد. در ان زمان پژوهش ها نشان دادند که ممکن است کودکان و نوجوانان 9 تا 13، نوعی ترس شدید با نگرانی جدی تجربه کنند. به نظر می رسد پیچیدگی های ترس کودکان با رسیدن به 8 سالگی که همراه تحول شناختی کودک و افزایش توانایی او برای استدلال و توسعه پیام های منفی ممکن و نتایج در اینده می باشد افزایش می یابد. هم چنین منابع اولیه ترس و اضطراب با مراحل تحولی در زندگی تغییر می یابد. باید توجه داشت همراه با تحول میزان ترس های گزارش شده کودکان کاسته می شود و کانون ترس تغییر می یابد.
     
    همراه با جریان رشد نوع ترس ها نیز تغییر می کند، یعنی در سنین متفاوت ترس های متفاوتی مطرح می شود. مثلا کودکان 8 ماهه تا 2ساله از جداشدن از مراقبان خود می ترسند، اما این ترس بین 1 تا 2 سالگی کاهش می یابد. بین 2 تا 4 سالگی از شدت دلبستگی کاسته می شود وترس های دیگری مانند ترس از حیوانات وتاریکی ظاهر می شود. بین 4 تا 6 سالگی، قدرت تصور و تصویرسازی کودک رشد می کند و تصویرهایی از ارواح، هیولاهای نیمه انسان-نیمه حیوان و صداهای غیرقابل توضیح در شب را می سازد. بعد از6 سالگی کودک احتمالا بیشتر از آسیب، مرگ یا بلایای طبیعی می ترسد. هم نوجوانان سفیدپوست و هم نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار ترس هایی مشابه درباره صدمه دیدن خود یا دیگران ابراز می کنند، کودک با نزدیک شدن به دوران نوجوانی،ممکن است از پذیرفته نشدن در گروه بزرگسالان بترسد.
     
    جدول: ترس ها و اضطراب های مرتبط با سطوح سنی مختلف در کودکان
     
    سن کانون ترس یا اضطراب
    0-6 ماهگی عدم حمایت، صدای بلند، محرک های حسی شدید
    6-9 ماهگی غریبه ها، محرک های ناگهانی یا غیر قابل انتظار (مثل صداها)
    1 سالگی جدایی از فردی که از کودک مراقب می کند، آسیب دیدن، توالت رفتن و غریبه ها
    3 سالگی حیوانات، ماسک ها، تنها ماندن، جدایی از والدین
    4 سالگی تاریکی، حیوانات و سر و صدا
    5 سالگی حیوانات، افراد بد، تاریکی و جدایی از والدین
    6 سالگی غول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، صدمات جسمی، رعد و برق و تندر، جدایی از والدین (برای مثال هنگام رفتن به مدرسه)
    7-8 سالگی غول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، (مثلا انهایی که در کتاب ها و فیلم ها هستند) وقایع غیر عادی موجود در رسانه ها و فیلم ها، (مانند جنگ و بمب گذاری و انفجارها)، تنها ماندن، صدمات و اسیب ها.
    منبع: آلن دیک، 1983
    محیط اجتماعی در پهنه زندگی چالش های متفاوتی را پیش روی ما می گذارد که مستلزم رشد مهارت ها، باورها یا احساسات جدید است. طی دوران کودکی ترس ها و اضطراب ها این قبیل چالش ها را به وجود می آورند. کودکان با فراگیری روش های مقابله با موقعیت های اضطراب زا و ترس آور این دوران، نحوه کنار آمدن با ترس ها و اضطراب های زندگی آتی را می آموزند. برای مثال اذعان به ترس، رویارویی و سپس مقابله با آن، و در نهایت نترسیدن در واقع توالی رشد کودک است تا در آینده برای مقابله با ترس و اضطراب آماده باشد.
     
    بر اساس متون و ادبیات تحولی، بسیار معقول است که کودکان و نوجوانان نسبت به تجربه ترس ها و اضطراب های مختلف در مراحل مختلف تحول خود اسیب پذیرتر باشند. با وجود این، چه چیزی واکنش و ترس و اضطراب بهنجار را از اضطراب هراس بالینی جدا می سازد؟ متخصصان بالینی دستورالعمل هایی را برای متمایز کردن واکنش ترس طبیعی از شرایط اضطرابی که از نظر شدت، فراوانی، محتوا، دفعات و نشانه های اضطرابی با همتایان بهنجار خود متفاوت هستند تهیه کرده اند (کندال، 2000).
     
    منبع  : کودک و نوجوان-کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟
     
    Mahsa
    سه شنبه 20 خرداد 1399 - 3:33
    بازدید : 443

    عده ای گمان می کنند که منظور از بلوغ در افراد تنها رسیدن آنها به بلوغ جنسی و جسمی و قدرت آن ها در ازدیاد و تولید نسل است اما باید گفت که این تنها یکی از بلوغ ها و تکامل هایی است که در چرخه زندگی افراد به وجود می اید که بلوغ جنسی یا جسمی نام دارد و علاوه بر آن به دلیل تغییراتی که در سیستم بیولوژیکی و ذهنی فرد به وجود می اید تغییرات و بلوغ هایی مانند بلوغ عاطفی نیز در فرد به مرور زمان شکل می گیرد. یکی از مهم ترین بلوغ هایی که در دوران زندگی فرد برای او به وجود می آید که البته باید گفت زمان شکل گیری آن در افراد متفاوت است و حتی گاهی افراد هرگز به این بلوغ نمی رسند بلوغ عاطفی است. یک کودک ممکن است از مواردی مانند ارتفاع و یا سرعت بترسد و در عین حال با گذار از دوران کودکی به دوران نوجوانی یک نوجوان ممکن است از مواردی دیگر بترسد .

    ترس های دوران کودکی تا نوجوانی ادامه خواهد یافت و در واقع یکی از نشانه های بلوغ عاطفی تغییراتی است که در رفتارهای فرد اتفاق می افتد یعنی نوجوان رفتارها و کارهای ناپخته و خام خود را کنار گذاشته و به جای آن در مقابل با مشکلات و دغدغه هایی که در زندگی برای او به وجود می آید از روش های منطقی و عاقلانه استفاده می کند. در واقع می توان گفت وقتی شخص به بلوغ عاطفی می رسد رفتارهای عاقلانه را در کارها جایگزین رفتارها و کارهای هیجانی خود در برخورد و رویارویی با مسائل و مشکلات می کند. در این میان مشکلاتی که نوجوان با آن ها درگیر است را می توان به سه دسته تقسیم نمود مشکلاتی که مربوط به اوایل دوران نوجوانی است مثل مشکل مدرسه و تحصیل و مشکلات خانوادگی و این گونه مشکلات. دومین دسته از مشکلات نوجوانان در ارتباط با اواسط دوران نوجوانی آن ها است که مواردی مانند انتخاب شغل و اوقات فراغت و تفریحات نوجوان را در بر می گیرد و در نهایت دسته سوم مشکلات نوجوان به دوران انتهایی نوجوانی او ربط داشته و مواردی مانند خود شناسی تعهدات خانوادگی و مذهبی در این دسته قرار می گیرند.

    منبع  : کودک و نوجوان-انواع بلوغ در نوجوانان

     

    Mahsa
    سه شنبه 20 خرداد 1399 - 2:20
    بازدید : 481

    بچه ها در دومین دهه ی زندگیشان بلوغ را تجربه می‌کنند.
    بلوغ مرحله ای هست که در آن کودک از نابالغی فیزیکی به توانایی تولید مثل دست پیدا می‌ کند
    یکی از نشانه های قابل رویت بلوغ رشد سریع و ناگهانی  قد و قواره کودک است.
    دختران رشد سینه و بزرگ شدن باسن را تجربه می کنند. پسران لاغر و عضله دار شده و به خوبی قدرتمند می‌شوند. غدد تغییر می کنند و دختران اولین قاعدگی و  دوران حیض خود را تجربه می‌کنند.

    برای مطالعه بیشتر:

    نگاهی بر تغییرات دوران بلوغ

    انواع بلوغ در نوجوانان
    پاسخ های روانی نسبت به بلوغ:
    اینکه بچه ها نسبت به تغییرات بدن و ذهن هایشان واکنش هایی نشان میدهند به  رفتار و عقاید اطرافیانشان بسیار وابسته است.
    وقتی برای آمادگی در برابر این تغییرات تلاشی صورت گرفته کودک رفتار مثبت در این دوره نشان می دهد.
    رشد قسمت های چربی دار بدن برای دختران تجربه خوشایندی نیست.
    به طور میانگین دختران 10 کیلوگرم در دوران بلوغ چاق می‌شوند و این  ذهنیت از طریق رسانه ها و سایر ارکان اجتماعی وجود دارد که لاغر بودن زیباست.
    زمانی که دختران نوجوان متوجه می شوند که به دوران لاغری قبل از بلوغ بر نمی گردند ممکن است احساس پریشانی کنند.  این پریشانی می تواند باعث نارضایتی آنها در مورد اندام جدید زنانگی باشد.
    علاوه بر  رسانه ها  دوستان، خانواده ها و  رفتار همکلاسی  ها نسبت به تغییر بدن می تواند روی رفتار آنها تاثیر بگذارد.

    نتیجه مثبت بلوغ زود رس:

    در دختران بلوغ زود رس باعث افزایش محبوبیت آنها در جذابیت جنسی می شود، همینطور پسرانی که بلوغ
    جنسی زودرس دارند از لحاظ فیزیکی و عضلانی نیز وضعیت بالعانه تری را پیدا می کنند.


    نتیجه منفی بلوغ زود رس:

    این تغییرات زودهنگام نتیجه های منفی ای نیز در پی دارد:
    دختران آشفته رفتار  میکنند و خمیده راه می روند تا بدنشان را پنهان کنند. اغلب ممکن است بدن فربه تری نسبت به همسالان داشته و از اندام خود در مقایسه با دیگر هم سالان ناراضی باشند. همچنین تغیرات زود هنگام در دختران خطر داشتن  میل رابطه ی جنسی زود هنگام را در آنها در بر خواهد داشت.
    این تغیرات زود هنگام ممکن است به افت تحصیلی.رفتارهای بد، اعتیاد داشتن به مواد و الکل و دزدی منجر شود. البته باید توجه داشت که این مسئله در تمامی دختران و پسران با بلوغ زودرس یکسان نخواهد بود و بهر حال آموزش های والدین، میزان اعتماد به نفس کودکان و خرده فرهنگ های حاکم هگی تاثیر گذار خواهند بود.

    منبع  : کودک و نوجوان-نکاتی در مورد بلوغ زودرس و دیررس

     

    Mahsa
    جمعه 16 خرداد 1399 - 14:21
    بازدید : 436

    نوجوانان یک پاسخ به سوال همیشگی ” من کی هستم؟ ” را خواستارند که بخشی از پاسخ در بعد جنسی آنها نهفته است. سال های نوجوانی می تواند یک زمان پر از مشکل باشد. هورمون ها، فشارهای فرهنگی و رقابتی و ترس از متفاوت بودن می تواند دلیل سوال بسیاری از نوجوانان در بسیاری از زمینه ها از جمله تمایل جنسی و هویت جنسیتی باشد.

    تمایل جنسی ، چگونگی مجذوب شدن جنسی و عاشقانه شما به افراد دیگر، به همجنس، جنس مخالف ، و یا به هر دو جنس می باشد که این جاذبه به طور معمول از سالهای قبل نوجوانی شروع می شود.

    هویت جنسی متفاوت است و حس درونی، زن و مرد بودنتان را مشخص می کند.

    در طی سالهای نوجوانی، فشارهای هم جنس رایج است. برخی از نوجوانان ممکن است از نظر جنسی تجربه ای داشته باشند. اما این تجارب اولیه همیشه به این معنا نیست که نوجوان در بزرگسالی همجنس باز و یا دو جنسی خواهد شد. هرچند برای برخی از نوجوانان همان جاذبه ی جنسی محو نمی شود و قویتر می شود.

    مطالب مرتبط:

    اختلال هویت جنسی

    نگرانی در مورد رفتارهای جنسی نوجوان

    فواید آموزش جنسی به کودک و نوجوان

    هویت جنسیتی برخی از افراد با فیزیکشان مطابقتی ندارد. جسمشان مرد یا زن است، اما در حقیقت از درون احساس جنس مخالف را دارند. افرادی که این احساس را دارند اغلب از خود به عنوان “دگرجنسی (فراجنسی) ” یاد می کنند.

    کودکان هویت جنسیتی خود را زودتر شکل می دهند. بسیاری از کودکان در سه سالگی به شدت معتقد به دختر یا  پسر بودنشان هستند.

    منبع  : کودک و نوجوان-بررسی تمایلات جنسی و هویت جنسی نوجوان شما

     

    Mahsa
    پنجشنبه 15 خرداد 1399 - 22:39
    بازدید : 445

    گفتگو در مورد بلوغ جسمی و جنسی را از سنین پایین شروع کنید.

    امروزه کودکان با حجم وسیعی از اطلاعات درمورد سکس و ارتباطات در تلویزیون و در اینترنت روبرو هستند، بنابراین همچنان که آنها به بلوغ نزدیک می‌شوند با بسیاری از نظرات پیشرفته در این حوزه آشنایی دارند. مسئله گفتگو در مورد مسئله بلوغ همچنان یک تکلیف مهم برای والدین باقی مانده است از آنجایی که بیشتر اطلاعات کودک در مورد این قضیه از منابع معتبری نیستند.

    منتظر نباشید که کودک شما برای پرسیدن سوالات بی شماری که دارد خودش به سمت شما بیاید که آن روز هرگز نخواهد آمد، مخصوصا اگر کودک شما نمی داند که گفتگو در مورد این موضوع حساس برای شما مطلوب است یا خیر!

    به طور ایده آل، به عنوان والدین شما در واقع پیش از این، صحبت در مورد تغییرات بدن در طول بلوغ را شروع کرده اید. از زمان نوباوگی کودکان سوال های زیادی دارند و اکثر بحث های شما احتمالاً در مورد سوالاتی است کودک از شما می پرسد.

    مهم است که به سوالات او صادقانه و باز پاسخ دهید همیشه منتظر این نباشید که کودک بحث را شروع کنند

    در سن ۸ سالگی آنها باید بدانند که تغییرات هیجانی و فیزیکی همراه با بلوغ کدامند. ممکن است که به نظر کوچک بیایند، اما این مثال را در نظر بگیرید: چیزی حدود 2 سال بعد دختر شما عادت ماهیانه را تجربه خواهد کرد با صدای پسر شما شروع به کلفت شدن می کند.

    زمان گفتگو با دختر یا پسر

    در مورد دختران مهم است که قبل از آنکه پریود یا عادت ماهیانه شوند والدین آنها در مورد این قضیه با آنها صحبت کنند. اگر آنها از موضوع  مطلع نباشند عادت ماهیانه می تواند برای آنها ترسناک و استرس زا باشد. اکثر دختران هنگام دوازده سیزده سالگی پریود می شوند که تقریبا دو یا دو و نیم سال بعد از شروع بلوغ است. برای برخی این پدیده زودتر شروع می‌شود حتی در سن 9 سالگی در حالیکه در برخی دیگر دیرتر است حدود 16 سالگی.

    به طور میانگین پسرها کمی دیرتر از دخترها بلوغ را تجربه می‌کنند تقریبا در بین سنین 10 تا 11 سالگی. آنها ممکن است شروع به رشد جنسی کنند اولین علائم جنسی را تجربه کنند بدون انکه بدن آنها تغییر زیادی کرده باشد.  درست مانند یک بزرگسال باید از تغییرات پیش رو آگاهی داشته باشد و آماده باشد، مانند تغییر خانه یا تغییر شغل، کودکان نیز نیاز دارند که در مورد بلوغ و تغییرات پیش روی آن اطلاعات داشته باشند.

    بسیاری از کودکان آموزش جنسی را در مدرسه می بینند.

    اغلب درس ها تفکیک شده هستند و دختران در مورد عادت ماهیانه آموزش می‌بینند و پسران نیز در مورد انزال و تغییرات صدا درسهای اصلی را دریافت می‌کنند. اما به هر حال مهم است که دخترا نیز در مورد تغییرات پسران و همچنین پسران در مورد عادت ماهیانه دختران اطلاعات داشته باشند. بنابر این خوب است که معلمین درس هایی را در نظر بگیرند که تمامی موضوعات بلوغ را در بر داشته باشند.

    منبع  : کودک و نوجوان-گفتگو با فرزندان در مورد بلوغ

     

    Mahsa
    پنجشنبه 15 خرداد 1399 - 14:01
    بازدید : 448

    نوجوان عاشق می شود و تغیرات جسمی و فیزیکی در او ایجاد می شود.

    دوستان دوران کودکی یا نوجوانی ویژه هستند و مهم نیست چه مقدار فاصله بین دیدار دوستان وجود دارد.

    این ارتباطات نتیجه ریشه های مشترک در طول سال های رشد هستند.

     

     


    دوستان دوران کودکی  و معشوقه های نوجوانیمان در کنار ما یک سری لحظه های جالب، مخوف، خسته کننده و برآشفته کننده را تجربه کرده اند که به ما برای شناخت هویت فعلی امان کمک کرده اند.

    با اینحال، وقتی کودکان کم سن هستند، والدین ممکن است این روابط را بی اهمیت بدانند.
    اگر خانواده بایستی به مکان جدید نقل مکان کند و فرزندان بایستی دوستان نزدیک  را ترک کنند، در این صورت چه چیزی رخ می دهد؟

    کودک ممکن است براحتی با نقل مکان با دوست های جدید اخت شود و روابط تازه ای را برقرار کند اما در مورد نوجوان چطور؟

    یکی از شکایات اصلی والدین در دوران نوجوانی وابستگی زیاد نوجوانشان به یک دوست مخصوصا از جنس مخالف می باشد که نگرانی های زیادی را با خود بهمراه خواهد داشت.

    نوجوان عاشق و نحوه بر خورد با او (1)

    دیدگاه دیگران در مورد نوجوان عاشق
    عشق نوجوانی به دوست پسر یا دوست دختر حتی توسط والدین کم ارزش محسوب می گردد.

    افراد بزرگتر این روابط را بی معنی توصیف می کنند و آنها را عشق های توخالی می نامند و این پیوند های رمانتیک جدی گرفته نمی شوند.

    والدین توانایی نوجوان را در عشق ورزی زیر سوال می برند و انها را دست کم می گیرند.
    با اینحال آنها عبارات نوجوانان نظیر ” پدر و مادر ، من عاشق شما هستم ” را با قدردانی و ارادت تام می پذیرند.

    اگر والدین به این باور برسند که نوجوانان می توانند صادقانه به والدین عشق بورزند، پس  آیا نباید پذیرفت که داستان های عاشقانه نوجوان در واقع عشق واقعی هستند؟

    قرار عاشقانه موضوعی نسبتا جدید می باشد.  در گذشته نوجوانان با اولین معشوقه هایشان در خارج از مدرسه ازدواج می کردند.

    در واقع زنان و مردن نسل قدیم کمتر دوران جوانی را به صورت مجردی ازدواج می کردند و سریع تر از نوجوانان و جوانان امروزی وارد زندگی متاهلی می شدند اما امروزه به دلیل مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی و طولانی شدن تحصیلات ازدواج به تاخیر می افتد.

    از اینرو ، سن بلوغ از قلم افتاده بود.
    رسیدن به سن بلوغ بر دوره اولین عشق و اولین تجربه جنسی تاثیر می گذارد.

    اکنون به ندرت اتفاق می افتد که با اولین عشق افراد ازدواج کنند.

    قرارعشقی نوجوانان امروزی برای انتخاب جفت و همسر نیست بلکه برای سرگرمی می باشد.

    با این وجود، تجربه عشق اول ضعیف تر از عشق اول دهه سی یا چهل شمسی نمی باشد.

    بالغینی که استحکام پیوند  یا تاثیر شکست عشق اول را کمتر از حد تخمین می زنند، ممکن است فراموش کنند وقتی آنها اولین عشق اشان را از دست داده اند، چه حسی داشتند.

    منبع  : کودک و نوجوان-نوجوان عاشق

     

    Mahsa
    پنجشنبه 15 خرداد 1399 - 1:48
    بازدید : 404

    در دوران نوجوانی نوسان حالات هیجانی امری طبیعی محسوب می شود. هورمون ها در حال تغییر هستند، تحمل زندگی می تواند به نظر دشوار برسد، و با تجربه ی اندک زندگی، جوان ممکن است احساس سردر گمی کند. زمانی که  والدین مشغول کار هستند، یا یک جدایی طبیعی بین او و خانواده رخ می دهد، نوجوان ممکن است بجای خانواده به دوستان خود روی آورد.

    حمایت همسالان می تواند برای برخی مشکلات و مسائل پیش روی نوجوان مفید واقع شود. اما زمانی که علایم بیماری های روانی در او ظاهر می شوند، چیزی بیشتر از یک دوست خوب مورد نیاز است.

    مشکل اینجاست که نوجوانان ممکن است متوجه معنای احساساتی را که تجربه می کنند نشوند. به عنوان یک پدر یا مادر، حفظ ارتباط نزدیک با فرزندتان بسیار اهمیت دارد، زیرا بدینوسیله در صورت بروز هرگونه تغییر یا علایم بیماری روانی در فرزند تان، می توانید به سرعت متوجه شوید.

    بیماری های روانی شامل افسردگی، اضطراب، اختلال دو قطبی، اسکیزوفرنی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال استرس پس از ضایعه ی روانی (PTSD)، اختلال نقصان توجه (ADD)، اختلال نقصان توجه و بیش فعالی (ADHD) و بسیاری دیگر از اختلالات می توانند زندگی روزمره نوجوان شما را با اختلال مواجه سازند.

    چنانچه نوجوان دچار بیماری روانی باشد و اقدام مناسبی برای تشخیص و درمان آن صورت نگیرد، نوجوان ممکن است در تلاش برای خود درمانی و رهایی از عوارض و علائم ناشی از بیماری خود، به استفاده از مواد مخدر و الکل روی آورده، و یا دچار اختلالات خوردن شده، تا از این طریق به نوعی بی حسی و احساسی کاذب از بهبودی و رهایی از بیماری خود برسد.

    در اینجا به راه هایی برای تشخیص نیاز نوجوان شما به درمان های سلامت روانی اشاره شده است:

    تغییرات پیوسته ی خلقی و روحی: چگونه میان کج خلقی ها و دمدمی مزاج بودن های معمول دوران نوجوانی و تغییرات مداوم روحی که علایم واقعی بیماری های روانی هستند تمایز قائل شویم؟ شما فرزند خود را بهتر از هر کس دیگر می شناسید. اطمینان داشته باشید که شما می توانید تغییرات در روحیات دختر یا پسر خود را که با شخصیت و شناختی که از او دارید مطابقت ندارند را تشخیص دهید.
    تغییر در رفتار: این موضوع در رابطه با رفتارهای فرزند شما نیز صدق می کند. مطمئنا با بالا رفتن سن نوجوان رفتارهای او نیز تغییر خواهند کرد، اما در صورتی که احساس می کنید رفتار او آنچنان دچار تغییر شده است که احساس می کنید با فردی کاملا متفاوت مواجه شده اید، این می تواند نشانه ای از بیماری روانی یا سوء مصرف مواد مخدر باشد.

    منبع  : کودک و نوجوان-نشانه های نیاز نوجوان به درمان و مشاوره

     

    Mahsa
    دوشنبه 12 خرداد 1399 - 13:38
    بازدید : 413

    نوجوان شما نیازمند خواب بیشتری است
    زندگی امروزه نوجوانان پرمشغله و دارای تغییر یکنواختی است. آنها مسئولیت های زیادی در مدرسه و خانه دارند، زندگی اجتماعی آنها در حال گسترش، استقلال در حال رشد است و برای آینده خود نیز اهدافی در سردارند. نوجوانی زمان مهمی برای جهش فیزیکی، هیجانی و عقلانی است که این فرآیندهای مهم با خواب تقویت می شوند. خواب خوب و کافی برای رشد، پرورش و داشتن یک زندگی با کیفیت حائز اهمیت است.

    با این حال بسیاری از اوقات اغلب نوجوانان خواب کافی ندارند. عادات بیقراری هر روزه، سوءمدیریت زمان و نداشتن انتخاب های سالم و اغلب برنامه خواب نامتناسب در دنیای پیرامون آنها، همه و همه دست به دست هم می دهند تا نوجوانان در معرض خطر بالاتر محرومیت از خواب قرار گیرند. براساس تحقیقات، نوجوانان میزانی کمتر از 15درصد خواب، کمتر از حد نیاز را دریافت می کنند. خواب ناکافی نوجوانان را با چالش هایی در سلامتی، امنیت، عملکرد و توانایی یادگیری روبرو می سازد.

    دیگر مطالب مرتبط با خواب در نوجوانان را در همین سایت بخوانید:

    خطر ناشی از کم خوابی در نوجوانان

    استفاده‌ی نوجوانان از رسانه های اجتماعی، اضطراب و کمبود خواب

    نوجوانان مثل گرگ هستند
    ساعت زیستی بدن (Chronotypes) در سراسر مدت عمر به ویژه در طی کودکی و بزرگسالی تغییر می یابد. ساعت درونی نوجوانان به طور متفاوتی در مقایسه با ساعت بیولوژیکی اکثر بزرگسالان کار می کند. در این دوران نوجوانان تقریباً همیشه مثل گرگ هستند؛ با ساعت زیستی بدن موخر، که فعالیت در غروب و بعدازظهر نسبت به فعالیت در صبح ترجیح داده می شود.

    در طی نوجوانی، جهت چرخه خواب و بیداری نوجوانان تغییری زیستی می یابد و آزادسازی ملاتونین بعد از عصر و  معمولاً در ساعت 11 شب نمود می یابد و دوباره در صبح روز بعد افت می کند. این تغییر زیستی به ساعت زیستی بدنی گرگ خو تغییر می یابد که دلیل با اشتیاق و پر انرژی بودن نوجوانان در اواخر روز و غروب ولی به سختی و زیر لب سلام گفتن یا دیر جفت کردن کفش های خود در صبح را تبیین می کند.

    ساعت زیستی بدن نوجوانان که به عنوان سندرم خواب تأخیری نیز معروف است، موجب می شود نوجوان با برنامه های عادی به ویژه با زمان های شروع تحصیل در صبح اول وقت بیگانه باشند. در سال های اخیر نوجوانان به سمت تغییر این جدایی بین برنامه های زیستی طبیعی و برنامه تحصیلی خود گرایش دارند. مدارس سراسر کشور سعی در مدنظر قرار دادن پذیرفتن دانش آموزان بعد از زمان های شروع کلاس را دارند.

    بخش اعظم تحقیقات فواید به تاخیر انداختن شروع ساعت کلاس های نوجوانان را نشان می دهند. مطالعات دریافتند وقتی نوجوانان دیرتر سرکلاس می روند:

    میزان خواب آنها به طور معناداری افزایش می یابد. با تغییر زمان های شروع مدارس نوجوانان تا دیر وقت را بیدار نمی مانند.
    آنها نمرات بهتری کسب می کنند
    دانش آموزان کمتری به سراغ مشاوران و پرستاران می روند
    روزهای کسالت و دیرآمدن ها کاهش می یابد
    والدین گزارش می کنند نوجوان آنها کمتر بهانه می گیرد و روابط بهتری در خانه دارند
    حوادث تصادف رانندگی خیابانی در بین نوجوانان به طور معناداری کاهش می یابد
    چه کاری از دست والدین بر می آید
    در مورد خواب بیشتر مطالعه کنید. ما در این سایت در مورد اهمیت خواب در کودکان و نوجوان مقالات بسیاری گذاشته ایم. یکی از مهم ترین روش هایی که می توانید به فرزند نوجوان خود برای دریافت خواب بهتر کمک کنید، درک دلیل اهمیت زیاد خواب است.

    دانسته های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. با مدیر مدرسه، معلمان، والدین و با اجتماع محلی خود در مورد اهمیت خواب و نیازهای ویژه نوجوانان به خواب، صحبت کنید. از ایده آموزش خواب در مدارس برای هر دو آموزشیاران و دانش آموزان دفاع کنید.

    نوجوانان به چه میزان خواب نیاز دارند؟
    نوجوانان بین 8 تا10ساعت خواب شبانه، برای برطرف شدن نیاز به خواب و عملکرد بهتر در طی ساعات بیداری نیاز دارند. به دلیل آنکه بدن های آنها به طور زیستی برای بیدار ماندن تا دیر وقت برنامه ریزی شده است، زود به خواب رفتن براساس عادت روزمره برای نوجوان مشکل ساز است.

    منبع  : کودک و نوجوان-اهمیت خواب کافی در نوجوانان

     

    Mahsa
    يکشنبه 11 خرداد 1399 - 14:22
    بازدید : 387

    راهنمایی مناسب برای والدین:

    ما در این مقاله تعدادی از شایع ترین علایم افسردگی نوجوانان را برخواهیم شمرد. اگر چه این علایم به صورت مستقیم با علایم افسردگی اساسی در ارتباط نیستند اما بسیار شبیه این علایم هستند. اگر تعدادی از ویژگی های زیر در یک نوجوان مشاهده شود، این احتمال وجود دارد که به افسردگی اساسی مبتلا باشد.

    احساس اندوه، گریه کردن و بغض مداوم
    نوجوانان ممکن است اندوه شدید خود را بوسیله ی کارهای مانند پوشیدن لباس های سیاه، نوشتن اشعار غمناک، یا شیفتگی به موسیقی هایی با مضمون های پوچی گرایی، ابراز کنند. ممکن است بدون هیچ دلیل مشخصی گریه کنند.

    نا امیدی و درماندگی
    نوجوان ممکن است احساس کند زندگی ارزش زندگی کردن را ندارد یا حتی ارزش تلاش برای حفظ ظاهر مناسب و نظافت فردی را ندارد. انها ممکن است باور داشته باشند که یک وضعیت منفی هرگز تغییر نخواهد کرد و به آینده ی خود بدبین شوند.

    کاهش علاقه به فعالیت ها، یا ناتوانی در لذت بردن از فعالیت هایی که قبلا از انجام آنها لذت می بردند.
    نوجوان ممکن است نسبت به مسائل بی تفاوت شده و از کلوب ها، ورزش، و دیگر فعالیت هایی که زمانی از انجام آنها لذت می برده است فاصله بگیرد. هیچ کدام از آنها دیگر برای نوجوان افسرده جذابیتی ندارند.

    خستگی مداوم و بی انرژی بودن
    نداشتن انگیزه و انرژی در غیبت در کلاس ها و نرفتن به مدرسه نمود پیدا می کند. در اینجا می توان کاهش معدل نمرات مدرسه را ناشی از کاهش تمرکز و توان ذهنی دانست.

    انزوای اجتماعی، ضعف در برقراری ارتباط
    ارتباط او با خانواده و دوستان کمرنگ می شود. نوجوان ممکن است از حظور در دورهمی های خانوادگی و مراسم ها اجتناب کند. نواجوانی که پیش از این زمان زیادی را با دوستان خود می گذراند، اکنون ممکن است بیشتر زمان خود را در تنهایی و بدون انجام فعالیت خاصی بگذرانند. نوجوان ممکن است دیگر نخواهد احساسات خود را با دیگران در میان بگذارد، و باور داشته باشد که در این دنیا تنها است و هیچ کسی وجود ندارد که به حرف های او گوش دهد و یا حتی به او اهمیت دهد.

    اعتماد به نفس پایین و احساس گناه
    نوجوان ممکن است برای رویدادهای منفی به دنبال مقصر بگردد. آنها ممکن است احساس شکست کنند و در مورد توانایی ها و ارزشمندی خود دیدگاهی منفی پیدا کنند. ممکن است احساس کنند که به اندازه ی کافی کارآمد و توانمند نیستند.

    حساسیت بسیار بالا در قبال احساس طردشدن یا شکست
    با اعتقاد به این که فردی بی ارزش هستند، نوجوانان افسرده با مواجه شدن با هرگونه طرد شدگی و یا احساس عدم موفقیت حتی به میزان بیشتری افسرده می شوند.

    ضعف در برقراری ارتباط با دیگران
    نوجوان ممکن است ناگهان انگیزه ی خود را برای حفظ روابط دوستانه خود از دست داده و از دیدن دوستان و صحبت کردن با آنها دست بکشد.

    منبع  : کودک و نوجوان-علائم مهم افسردگی در نوجوان

     

    Mahsa
    يکشنبه 11 خرداد 1399 - 3:20
    بازدید : 428

    راهنمایی ها و ابزارهای برای کمک به خود و یا یک دوست
    سال های نوجوانی می تواند سخت باشد و احساس غم کردن و یا تحریک پذیری در آن زمان و حتی پس از آن کاملا عادی است. اما اگر این احساسات از بین نروند و یا به حدی تشدید شوند که نتوانید آنها را مدیریت کنید، ممکن است از افسردگی رنج ببرید. خبر خوب این است که مجبور نیستید این احساسات افسرده را تجربه کنید. کمک در دسترس شماست و شما قدرت بیشتری از چیزی که فکر کنید، نسبت به خلقتان دارید. چیزهای زیادی وجود دارد که شما می توانید برای تغییر احساسی که دارید انجام دهید و از امروز شروع کنید تا احساسات خوبی داشته باشید.

    افسردگی دوران نوجوانی چیست؟
    افسردگی نوجوانی خیلی بیش تر از احساس غم و یا احساس خلق پایین موقت است. این یک اختلال خلق جدی و ناتوان کننده است که می تواند روشی که شما فکر می کنید، احساس می کنید و عملکرد زندگی روزمره شما را تغییر دهد. زمانی که شما افسرده اید، ممکن است احساس نا امیدی و بی کسی کنید و فکر کنید که هیچ کسی نمی تواند شما را درک کند. اما افسردگی در نوجوانان بیش از چیزی که فکرش را بکنید شایع است. شما تنها نیستید و افسردگی شما یک مورد نا امید کننده نیست. حتی اگر این احساس را بدست بدهد که افسردگی هیچ وقت بهبود پیدا نخواهد کرد، با این وجود چیزهای بسیاری وجود دارد که شما می توانید برای کمک به خود انجام دهید تا شروع به بازیابی تعادل خود کرده و احساس مثبت بیشتر، پر از انرژی و سرشار از امیدی داشته باشید.

    برای مطالعه بیشتر:

    افسردگی در کودکان و نوجوانان

    علائم افسردگی نوجوانی

    علائم و نشانه های افسردگی نوجوانی
    به سختی می توان دقیقا گفت که افسردگی چگونه احساس می شود- و تمام نوجوانان هم به یک شیوه افسردگی را تجربه نمی کنند. با این حال، برخی از مسائل و علائم مشترک وجود دارد که ممکن است در صورت افسرده بودن تجربه کنید:

    – شما  دائما احساس ناراحتی، اذیت شدن و یا عصبانیت می کنید.

    – هیچ چیزی دیگر سرگرم کننده نیست و شما علتی برای سرگرمی نمی بینید.

    – شما در مورد خودتان احساس بدی دارید- بی ارزشی، گناهکار بودن و یا به نوعی “اشتباه” بودن.

    – شما بیش از حد می خوابید و یا اصلا به اندازه کافی نمی خوابید.

    – شما ممکن است سردردهای مکررو غیر قابل توضیح و یا دیگر مشکلات فیزیکی داشته باشید.

    – همه چیز و هر چیزی باعث گریه شما می شود.

    – بدون این که هیچ گونه تلاشی کرده باشید وزن از دست می دهید و یا وزنتان زیاد می شود.

    – نمی توانید به هیچ وجه تمرکز کنید. نمراتتان ممکن است به این علت افت کند.

    منبع  : کودک و نوجوان-راهنمای جامع نوجوانان برای افسردگی 1

     

    Mahsa
    شنبه 10 خرداد 1399 - 22:39
    بازدید : 382

    همزمان با رشد جنسی کودکان که از دو سالگی آغاز می شود، توجه ان ها به اندام های جنسی نیز افزایش پیدا می کند.

    کودکان ممکن است به دلایل مختلفی دست به تحریک خود و خود ارضایی بزنند.

    با افزایش سن و رسیدن به دوره ی بلوغ، ماهیت تمایلات کودک تغییر می کند و به دیل تغییرات هورومونی بدن، نوجوان باانگیزه های جدیدی دست به عمل خودارضایی می زند.

    در هر دو مرحله آگاهی صحیح والدین از ویژگی های رشد جنسی فرزندان می تواند بسیار موثر باشد و از ایجاد مشکل پیشگیری کند.

    چرا کودکان و نوجوانان به اعضای تناسلی شان توجه می کنند؟
    به طور کلی این مساله می تواند ناشی از چهار علت باشد:

    غریزه کنجکاوی نسبت به این ناحیه از بدن که معمولا کودکان از حدود 2 سالگی نسبت به اندام و اعضای بدن خود توجه نشان می دهند.
    خارش و تحریک موضعی در اعضای تناسلی و مقعد به علت ورم، کرمک، تنگی شلوار و نامنظمی محل ختنه و بیماری های پوست در نواحی مذکور که باعث توجه بیشتر کودک به این ناحیه می شود.
    3)      فریفته شدن یا یادگرفتن استمناء از دیگران. همچنین ممکن است مادری برای ابراز محبت یا آرام کردن فرزندش، هنگام تعویض پوشک با اندام تناسلی او بازی کند.
    لذتی که کودک از این عمل می برد می تواند منجر به تمایل نسبت به تکرار این عمل شود و به آرامی کودک را به سمت استمنا سوق دهد.

    بلوغ و تغییرات فیزیولوژی ناشی از آن به همراه ترشح هورمون های جنسی که باعث ایجاد تمایلات و تحریکات جنسی می شود.

    خودارضایی کودکان
    به عنوان والد، لازم است تا بین استمناء (خودارضایی) نامکرر که چندان مهم نیست و استمناءهای غیرقابل کنترل و اجباری که نشانه ای از اختلال خفیف روانی در فرد است تفاوت قائل شوید.

    لازم است بدانید که در مورد اول احتیاجی به درمان نیست و مساله با مرور زمان قابل حل است.

    به عبارت دیگر، کودکان در مقطعی از رشد نسبت به اندام های جنسی خود مانند سایر قسمت های بدن، احساس کنجکاوی پیدا می کنند .

    با هدف اکتشاف تن، دست به عمل خودارضایی می زنند که به مرور زمان برطرف خواهد شد.

    در این بازه ی زمانی، هدف کودک از تماس با بدن خود، کسب لذت جنسی نیست و او اندام جنسی خود را به همان طریقی لمس می کند که انگشت پایش را.

    درمان خودارضایی کودکان، چه وقت و چگونه ؟
    در صورتی که کودک تان به صورت اجباری و غیر قابل کنترل، دست به خودارضایی می زند، نیاز به کمک، مساعدت و درمان وجود دارد.

    در این مورد باید وضعیتی که کودک را مجبور می کند خودش را بدین وسیله تسکین داده و کسب لذت نماید پیدا کرده و اصلاح کنیم.

    از افزودن احساس گناه و تقصیر در فرزند خودداری کنید.

    منبع  : کودک و نوجوان-دانستنی های جامع خود ارضایی کودکان و نوجوانان و روش های درمان آن

     

    Mahsa
    پنجشنبه 8 خرداد 1399 - 13:34
    بازدید : 381

    به طور معمول اساسی ترین نوع اختلال های اضطرابی اختلال اضطرابی فراگیر GAD می باشد، که با احساس پایدار تنیدگی ذهنی و نگرانی و بی قراری مشخص می شود. تشخیص اختلال اضطراب فراگیر زمانی صورت می گیرد که فرد نگرانی و اضطراب شدید و غیر قابل کنترلی درباره ی تعدادی از وقایع و موقعیت ها تجربه کند. کودکان و نوجوانان ممکن است درباره اینده و مهارت و لیاقت در عملکرد تحصیلی و اجتماعی بسیار نگران باشند. همچنین ممکن است در مورد مشکلات سلامت خود، موضوعات حانوادگی شان و حوادثی که در جهان رخ می دهد نگران باشند. این نگرانی ها باید دست کم شش ماه هر روز وجود داشته باشند و با یک نشانه ی فیزیولوژیکی همراه باشند. تاکنون اختلال اضطراب فراگیر به خوبی در مورد کودکان ونوجوانان مورد پژوهش قرار نگرفته و سیر تحولی ان برای این گروه نیز مستلزم بررسی بیشتری است.

    وجه تمایز GAD از سایر اضطراب‌ها در این است که در این نوع اختلال، شخص نگران وقایع متعددی می‌باشد و در صورتی که در سایر اختلالات اضطراب، نگرانی منحصر به محرک یا موضوعات ویژه‌ای می‌باشد.

    وجه تمایز دیگر اینست که این افراد اغلب در مورد مسائل جزئی روزمره دچار اضطراب می شوند (بارلو، 2002). بزرگترها اغلب بر مسائلی مثل مشکلات بین فرزندان، سلامت خانواده، مسئولیت های شغلی و یا جزئی تر مانند وظایف خانه، یا سر وقت رسیدن به یک قرار. کودکان با این اختلال اغلب ازط مسائلی مثل رقابت در مدرسه، عملکرد ورزشی یا اجتماعی دچار نگرانی می شوند (ساوج و کندال، 2009).

    علائم این اختلال بر اساس DSM-V عبارتند از:

    الف: اضطراب و نگرانی شدید و مفرط درباره تعدادی از رویدادها یا فعالیت ها (مثلا عملکرد شغلی یا تحصیلی) در اکثر روزهای هفته و به مدت حداقل ۶ ماه.

    ب:  فرد نمیتواند این نگرانی را کنترل کند.

    ج: اضطراب و نگرانی با حداقل سه نشانه از 6 نشانه زیر همراه است (نشانه ها در اکثر روزها در ۶ ماه گذشته حضور داشته اند)

    توجه: در مورد کودکان فقط به یک سمپتوم نیاز است.

    ۱. فرد بی قرار است، یا احساس عصبی بودن دارد، یا به خاطر نگرانی بی دلیل بد اخلاق است.

    ۲. به آسانی خسته و کوفته میشود.

    ۳ . نمیتواند حواس خود را متمرکز کند یا ذهنش یک دفعه خالی میشود.

    ۴. زودرنج است و زود عصبانی میشود.

    ۵. تنش ماهیچه ای دارد.

    ۶. خوابش مختل شده است (نمیتواند بخوابد، یا از خواب می پرد، یا خواب ناآرام دارد که خستگیش را برطرف نمیکند).

    د: اضطراب ، نگرانی ، یا سمپتوم های فیزیکی باعث میشوند فرد به رنج یا نابسامانی شدید (بالینی) در عملکرد اجتماعی ، شغلی یا سایر جنبه های مهم زندگی دچار شود.

    ه: ناراحتی فرد را نمی توان به آثار مستقیم یک ماده (مثلا یک نوع ماده مخدر،یک نوع داروی تجویزی)،یا یک عارضه پزشکی دیگر (مثلا هایپرتیروئیدیسم) نسبت داد.

    منبع  : کودک و نوجوان-اختلال اضطراب فراگیر در کودک و نوجوان

     

    Mahsa
    چهارشنبه 7 خرداد 1399 - 15:14
    بازدید : 391

    تغذیه سالم در کنار خواب مناسب و ورزش کردن ارکان اصلی سلامت جسمی و شاید روحی روانی یک فرد را تشکیل می دهند. در این بین تغذیه می تواند تاثیر بسیار مهمی در رشد و نمو کودکان از لحاظ جسمی و روحی و ذهنی داشته باشد و بسیاری از خانواده ها با مشکلات کم اشتهایی کودکان خود در سنین کودکی و ترس از عدم رشد مناسب آن ها چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی مواجه هستند.

    یکی از دلایلی که باعث می شود کودکان اشتهایی مناسب برای خوردن غذا نداشته باشند خوردن تنقلات بیش از حد توسط آن ها در طول روز و عادات ناسالم غذایی است که سبب می شود معده کودک پر شده و او هیچ تمایلی برای خوردن غذا نداشته باشد چرا که بسیاری از تنقلات دیر هضم نیز می باشند پس به طور کلی خانواده ها باید مواظب رفتارهای کودکان خود در زمینه خوردن تنقلاتی مانند چیپس و پفک …باشند. گاهی اصرار کردن والدین در خوراندن غذا به کودک و در مقابل انکار او و نخوردن غذا توسط او کار را به جایی می کشاند که کودک بیش از پیش کم اشتها و بی اشتها می شود و در این زمینه باید به مواردی توجه نمود. نکته مهمی که والدین باید به آن دقت کنند این است که گاهی بی اشتهایی کودک ناشی از لجبازی اوست به خصوص در سنین 3 تا 6 سالگی کودک می داند که والدین او در مسئله غذا خوردن او حساس هستند و بنابراین از نخوردن غذا و لجبازی در جهت سو استفاده و گرفتن امتیاز از والدین استفاده می کنند و باید دقت نمود که در این مواقع بی اعتنایی بهترین گزینه است چرا که کودک مسلما گرسنه شده و گرسنگی اش به لجبازی اش غلبه می کند و شما نیز در این بین با بی اعتنایی به او فهمانده اید که غذا نخوردنش نمی تواند راهی برای فشار بر شما باشد.

    عادات غذایی کودکان معمولا از هشت ماهگی در آنان شکل می گیرد و از این سن به بعد عادات غذایی و اشتهای کودک مستقیما با خلق و خو و رفتر کودک در ارتباط بوده و مثلا ممکن است کودک به دلیل لجبازی غذایی خاص را نخورد و یا از آن بدش بیاید. رفتارهای والدین کودک به ویژه مادر کودک در سالهای ابتدایی زندگی تاثیر بسیاری در عادات غذایی کودک و اشتهای کودک دارد. برخی از کودکان تا دوران نوجوانی خود هرگز یاد نمی گیرند که مانند والدین و سایر اعضای خانواده سر سفره و میز غذاخوری بنشینند و در کنار دیگران غذا بخورند که در این زمینه باید والدین و رفتارهای آن ها را در این زمینه تاثیر گذار دانسته و به نحوی آن ها را مقصر اصلی این قضیه دانست.

    منبع  : کودک و نوجوان-بی اشتهایی کودکان

     

    Mahsa
    سه شنبه 6 خرداد 1399 - 11:10
    بازدید : 346

    فعالیت بدن آنها به شدت بالا می رود. احساس سردرگمی، ترس و تنهایی بر آنها چیره می شود. دمدمی مزاج، پنهان کار و کج خلق می شوند. احساس می کنید دیگر فرزند خودتان را نمی شناسید. چه بر فرزندتان آمده است؟ پاسخ این سوال بلوغ است.

    در سال های نوجوانی، افراد تلاش خود را برای یافتن هویت خود را آغاز می کنند. دکتر لس پروت، استاد روانشناسی، هفت راه معمول درمیان نوجوان برای نشان دادن تلاش خود در جهت کسب هویت را بیان می کند برای آنکه شما بتوانید مسائل مربوط به بلوغ فرزند خود بهتر درک کنید:

    ازطریق نماد های ظاهری:
    نوجوانان سعی می کنند با پوشیدن لباس های خاص و داشتن متعلقات خاص، از دستگاه های پخش  گرفته تا عینک های آفتابی، پرستیژ خاصی را بنا کرده و کسب اعتبار نمایند. این نمادها به آنان کمک می کند تا هویت خود را در ارتباط با گروهی خاص تعریف کنند.

    از طریق رفتارهای ممنوع:
    نوجوانان اغلب احساس می کنند که با بزرگ به نظر رسیدن در چشم دیگران می توانند اعتبار و پذیرش دیگران را کسب کنند. آنها شروع به انجام کارهایی می کنند که احساس می کنند به بزرگسالی مربوط هستند، مانند سیگار کشیدن، نوشیدن الکل، مصرف مواد مخدر و فعالیت های جنسی.

    از طریق طغیان و سرکشی:
    با طغیان و سرپیچی جدایی را به نمایش می گذارند. نوجوان از این راه می توانند هویت مستقل و جدای خود را از والدین و دیگر افراد مسئول نشان دهند، و در عین حال پذیرش و مقبولیت خود در نزد همسالان خود را نیز حفظ کنند.

    از طریق الگوها قرار دادن افراد مشهور:
    چهره های مشهور می توانند برای نوجوان که به دنبال تجربه ی قالب های مختلف شخصیتی است به الگو مبدل شوند. آنها ممکن است بخواهند هویت خود را در قالب یک شخص مشهور تعریف کنند، بنابراین تمام تلاش خود بکار می گیرند تا بیشتر به آن چهره نزدیک شده و شبیه او شوند، و در واقع با این کار،هویت فردی خود را از دست می دهند. این تطابق با چهره های شناخته شده به نوجوانان احساس تعلق می بخشد.

    از طریق عدم پذیرش مغرورانه
    نوجوانان ممکن است نسبت به حذف همسالان متعصب باشند، زیرا آنها پیوسته در تلاش هستند تا هویت خود را در رابطه با دیگران تعریف کنند، و نمی خواهند با کسانی که دارای ویژگی های  شخصیتی مورد پذیرش و دلخواه او نیستند در ارتباط باشند. آنها تلاش می کنند با طرد کردن و فاصله گرفتن از افرادی که شبیه آنها نیستند، هویت خود را قوت بخشند.

    منبع  : کودک و نوجوان-نوجوان در جست و جوی هویت

     

    Mahsa
    دوشنبه 5 خرداد 1399 - 13:47
    بازدید : 386

    آمار سایت

    آنلاین :
    بازدید امروز :
    بازدید دیروز :
    بازدید هفته گذشته :
    بازدید ماه گذشته :
    بازدید سال گذشته :
    کل بازدید :
    تعداد کل مطالب : 1005
    تعداد کل نظرات : 4

    خبرنامه